سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

پرواز

چشامو بستم.
گونه ام از گرمی نوازشت سرخ شد.
شاید سرخی شرم بود!! 
وقتی سرت رو شو شونه ام گذاشتی غرور سرمستم کرد.
تو؟ من؟ با هم؟
به چشمات نگاه کردم.
خیره...
خیره...
من کی بودم؟
حالا کیم؟
یه عاشق؟ یه خوشبخت؟ یا یه خواب؟

دیگه چشمامونمیبندم.
چون بازم به خوابم میای...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد