سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

انجمن فلاسفه!! و فرار از اشتباهات...

دوستای عزیزم آنیتا و پرشتوک مبحثی رو در خصوص وجود خلقت و عدل خدا بیان کرده بودند که چون نتونستم کامنت بزارم و مبحث جالبی هم هست همینجا مینویسم.
ابتدا در خصوص نا امیدی:
آدم فروشی، خودفروشی (فکری نه جنسی!)، اعتیاد و.... ثمره نا امیدیه . بحث های عدل خداوند یا بهتر بگم نا عدلی خدا فقط مال کساییه که فلسفه رو درک میکنن. فکر میکنید چند درصد از مراجعیینمون چند سالشونه؟مدرکشون چیه. مشکلاتشون در چه حده . اینا همه تحریک کننده استعداد و عامل تولید نا امنی ذهنی و نا امیدیه. این بحث ها در ملاء عام مثل نمایش دادن فیلم پورنو در شبکه ۱ تلویزیونه. جوونهای ما الآن مستعد تغییر مسیرند. باید بیشتر دقت کنیم و ملاحظه نوشتنم رو بکنیم. اصلاْ یه جایی درست کنیم واسه این بحثها. این بحثا خیلی سنگینن و فقط وقتی جلو چشم باشه آدم توش دقیق میشه (واسه اونایی که دوست ندارند البته!)
و اما عدل خدا:
 اینکه ما بگیم چون یکی فلج بدنیا میاد یعنی خدا عادل نیست برای من ۲ تا سوال پیش میاد.   ۱- اینکه خدا اصلاْ هست که عادل باشه یا نباشه؟ و تازه اگر هست جای چی میزازیمش که مثلاْ ازدواجی که مشکل ژنتیکی توش قل قل میکنه و  زوج ریسک میکنن یا  اصلاْ بدلیل ندونستن بچه دار میشن تقصیر خداست؟ ۲- اونی که تصادف کرده یا رفته جبهه یا مثلاْ اومده خودشو بکشه نمرده فقط چلاق شده چی؟ اینها شامل عدل نمیشن؟ نتیجه اینکه انسان صاحب عقله و باید ازش استفاده کنه. مبحث تجربه هم که جای خودش رو داره.  اینی که ما بهش میگیم بی عدلی خدا ثمره دو چیزه اول ندونستنمون و ندونستن ندونستنمون و دوم خود خواهیمون. اگر ما چیزی رو تقصیر خدا میندازیم دلیلش اینه که خدا دم دستمون نیست وگرنه این ناعدلیها فقط تقصیر خودمونه و خیلی هاش هم قابل پیشگیری... حرف مارکس هم همینه. ولی متاسفانه تا این حرفا میشه همه میگن الهی بمیری که میگی خدا نیست. تف تف. بابا من میگم از اشتباهاتمون فرار نکنیم. من اصلاْ اهل خدا و پیفمبر نیستم ولی پیشنهاد میکنم قرآن رو بخونید. یه جاهای خوبی این بحثارو میبنده که کیف کنین. میدونم خیلیا اینکارو نکردن. ولی دوبله به فارسی و انگیسی هم داره. همین...

پایدار باشید

زمان!

چون فکر میکنم صد سال دیگه زنده ام تو کارام از زمان کمک میگیرم. از همه بیشتر بهم کمک میکنه. همین باعث میشه سریع تصمیم گیری نکنم و به وجود اونور فرصت اتمام یا اصلاح بدم (بجای دوباره کاری) و برنامه هام میان مدت و بلند مدته....

ولی:
اکثراْ اینجوری نیستند برای همین هم شدم یه وزنه سنگین (عنصر مخالف) که باید منو دنبال خودشون بکشن. واقعاْ نمیدونم باید چیکار کنم. سریع تصمیم گیری کردن مستلزم وجود استعداد اجرای قاطع و صحیحه که بشه در صورت لزوم سریع تغییر روش داد. من اینکارو هم بلدم ولی درسته آدم تو یه گروه/جامعه اینجوری فکر کنه؟ فکر میکنم تک محوری بودن که ثمره اش تکرویه توهین به شعور اون گروه/جامعه است. باید گروهی تصمیم گرفت و گروهی کار کرد.

فقط میتونم بگم متاسفم که دوست داریم همه چیز رو خودمون تجربه کنیم. خودخواهیم و هیچ کس رو قبول نداریم. خیلی ها بخاطر چیزهای که ما داریم به زور تجربه میکنیم قبلاْ دهنشون.... شده. بعد ما از اون تجربه استفاده نمیکنیم. فرقمون با آمریکاییای جهان خوار و ‌ژاپنی های چشم بادومی و اینگلیسهای پدر سوخته همینه...


فقط درد دل بود
پایدار باشید

خوشبختی!

یه فیلم دیشب دیدم به اسم As good as it gets معنی فارسی اش راستش نمیدونم چه جوری میشه ولی فکر کنم منظورش مثبت اندیشیدن و گرفتن چیزای خوب از زندگیه!؟ حالا میخوام اینو بگم که یارو به جک نیکلسون گفت: تو خیلی خوشبختی. چون میدونی کیو میخوای!!
راستش همون موقع فکر کردم که آدم چه موقع خوشبخته؟ چیزایی که برای من مهمه و منو خوشحال میکنه برای خیلی ها اصلاْ مهم نیست. مثل رنگها یا اصولاْ زیبایی که برای هر کس یه تعریف داره.
آخرش:
خوشبختی به نظر من یعنی آدم خوشحال باشه.  آدم خوشبخت کسیه که کمترین ناراحتی رو داره. بنابراین خوشبختی عین خوشحالی مقطعیه و هر کسی تو زندگیش بارها خوشبخت میشه و بد بخت.....

پایدار باشید