سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

ارزش دادن به خوشحالی یا خود فروشی شخصیتی

اپیزود یک

خوشحال کردن دیگران خیلی با ارزشه. اینقدر که شاید لازم باشه بخاطر خوشحال کردن یه نفر بهش دروغ گفت.
نمیدونم چرا خوشحالی دیگران اکثراْ باعث اذیت میشه...
شاید برای اینکه خودمون بلد نیستیم خوشحال باشیم یا انگیزه ای برای خوشحالی نداریم. بهترین تمرین برای خوشحال شدن اینه که به خوشحالی دیگران بخندیم.

اپیزود دو

دلم میخواست فقط بخونم
روزی ۲-۳ ساعت اینور اونور بودم. آدمای جدید. وبلاگهای جدید. نظرات جدید. همه چیز جدید. تنوع خوبه ولی چقدر؟
از حد که بگذره میشه هردمبیل!!!

یادآوری خاطره یا توهین به خود!!!



یک تیکه تو فیلم «قصه عشق (Love Story) » بود که میگفت:

امروز اولین روز از بقیه زندگی منه

این میدونین چند تا معنی داره؟
برای از اول شروع کردن هیچوقت دیر نیست به شرطی که تجارب خوب و بد را توش داخل کنی...

عمر جاوید یا کلک زمونه!!

دو چیز تو دنیا خیلی به پیشرفت علم کمک کرد:

یکی عمر جاوید که قرنهاست دانشمندا میخوان بهش برسن و اون یکی کیمیاست که یه دانشمندای دیگه ای در همون قرنها دنبالش بودن که به هرچی بزنن طلا بشه...

شاید به نظر نیاد که این دو چه تحولاتی را در علم زیست شناسی و شیمی ایجاد کردند و به هوای اینا چه کشفای عظیمی انجام شده.

راستش خیلیا تو این دنیا به هردوش رسیدن ولی حیف که بعد از مرگشون!!!!

مثلاْ ونگوگ در فقر مرد. حالا ببین کاراشو چند میخرن!! 

شاید حق آدما اینه که موقعی که هستن تحویلشون گرفت.

در ضمن...
کسایی که میمیرن در دو حال فراموش نمیشن: یا خیلی خوبن یا خیلی بد و خونخوار
جالبیش اینجاست که بداش معروف تر میشن...
چرا؟