سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

پرواز

چشامو بستم.
گونه ام از گرمی نوازشت سرخ شد.
شاید سرخی شرم بود!! 
وقتی سرت رو شو شونه ام گذاشتی غرور سرمستم کرد.
تو؟ من؟ با هم؟
به چشمات نگاه کردم.
خیره...
خیره...
من کی بودم؟
حالا کیم؟
یه عاشق؟ یه خوشبخت؟ یا یه خواب؟

دیگه چشمامونمیبندم.
چون بازم به خوابم میای...

خیابان شهید عشق

دلم میخواست یه خیابون داشتم...
براش درختای بلند میخریدم...
با دو تا جوب آب...
یکی اینور...
یکی اونور...
خیابونو میذاشتم بین خودمو خودت...
اونوقت هر وقت میخواستم میومدم پیشت...
.............................................................
دلم میخواست یه چهار راه داشتم...
با یه چراغ راهنمایی چشمک زن...
میذاشتمش وسطای خیابونم...
اونوقت هر وقت دوستت نداشتم...
سر چهار راه میپیچیدم اونوری...
............................................................
منکه همیشه دوستت دارم...
پس چهار راه نمیخوام...
جاش برا خیابونم یه پارک میخرم...
با یه استخر و دو تا قو...
اونوقتی که نیستی...
میشینم روبروی استخر...
و بهت فکر میکنم ...
.........................................................
اصلاْ وقتی تو رو دارم...
چرا چیزی بخوام؟