سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

به خاص رویا

رو به آینه ام
جای او میشکنم
نگاه آشوب بغض
و نَفَس  سنگین بر پاهایم
اما 

هنوز ستونند
به زیر حوادث
کجاست صافی کودکی؟
خواب بی کابوس آرزو
و آدمیان
در گذرآمد و شد
میان خواب و بیداریم
پنداری
نیرنگ لبخنداست
واگرنه
من کجا و آنها کجا

پایدار باشید
روشنِ سیاه

نظرات 1 + ارسال نظر
مهیار سه‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ب.ظ http://www.naz66.blogsky.com


سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید
خوشحال میشم به من هم سری بزنید...
به امید دیدار...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد