سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

گم شده بودم!!

وقتی تو دریا داری دست و پا میزنی یه وقت به خودت میای که میبینی از اونجایی که وارد آب شدی خیلی دوری. میدونی زندگی دقیقاْ همینجوریه!! مملو از موجها و جریانهاییه که روت تاثیر میزاره و نمیبینشون.
من این وبلاگو به اسم سیاهِ روشن درستش کردم که بگم بابا دنیا قشنگه تو سیاهیش هم میشه روشنی دید. اما...

هاله همیشه یه چیزایی رو میبینه که اسمش واقعیته. کاری ندارم که برخوردش با واقعیت چیه ولی این خواهر کوچیکم این خاصیت رو داره...

آره من خودمو گم کردم دو روزه دارم راجع بهش فکر میکنم و حالا میفهمم زندگی واقعاْ قشنگه و بزرگترین حسنش اینه که نمک نشناس نیست!!! اگر احترامش رو نگه داری چنان بهت حال میده که کم میاری...
اتفاقات اخیر زندگیتو مرور کن. مثلاْ بشین همین الآن آرشیو نوشته هاتو ورق بزن. ببین اونجاهایی که حالت بده همه چی خرابه. با دوستت با خانواده ات. با راننده تاکسی. با بقال. و حتی اخبار تلویزیون مشکل داری.
یه وقتم که حالت خوبه میگی بابا یارو حالا آدم کشته، جنایت که نکرده!!!!!

من بدون موبایل و اینترنت بزرگ شدم و این چیزا تازگیا وارد زندگیم شدند واسه همین آدما خیلی برام مهمند. شاید دلیلش اینه که توقعم از زندگی زیاد شده...

باید دیدت رو به زندگی عوض کنی اونوقت همیشه خوشحالی.
چشم هاله خانم. پیغام دریافت شد...

پایدار باشید

اگر آدم این دنیا رو دوست داشت وقتی بدنیا میومد گریه نمیکرد

کسی که احساسشو ۲۰ سال تو خودش نگهداره ...
یا عاشقه یا متنفر