سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

راه زندگی اینه!

باید بلند آواز خواند.... انگار هیچ مشکلی وجود نداره

باید رقصید.... انگار هیچکس آدمو نمیبینه

و باید عشق ورزید.... انگار که هیچوقت آزرده نخواهی شد

ولی وقتی میتونی اینجوری زندگی کنی که این کارها رو از ته دلت انجام بدی

پاینده باشید
نظرات 13 + ارسال نظر
هاله شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ق.ظ http://haleh.blogsky.com

من که میتونم !

من که میدونم!

مهناز - بدون وبلاگم هرگز شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:33 ق.ظ http://mahnaz.blogsky.com

آره میشه... فقط یه سیگارم بکشی تکمیل میشه

جالبه ها فکرشو نکرده بودم . امتحان میکنم.

حالا ما یه چیزی گفتیم تو چرا احساساتی شدی؟ سیگار برات خوب نیست...

آقا بیزی شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:39 ق.ظ

دوست داشتم .... ولی خیلی بپا ... !

چشم. میپٌام

فرناز شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:46 ق.ظ

واقعاٌ خیلی عالیه اگه آدم بتونه یکمی سخته ولی سعیمو می کنم.

آدم هر کاری رو واقعاْ بخواد انجام بده انجام میده. به این میگن انرژی مثبت...

حمیدرزا شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:18 ب.ظ http://hamido.blogsky.com

نمیشه
اینا مال تو کتاباس
نمیشه اینجوری با این آدما زندگی کرد
اگه بخندی میگن یه چیزیت هست یه چیزی خوردی یه چیزی کشیدی !!!!!!!!!
نمیشه‌!!!!

:(

[ بدون نام ] شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:56 ب.ظ

شما درست میگین راه زندگی همینه
ولی چطوری بلند آواز بخوانی وقتی پر از مشکلی
چطوری برقصی و فکر کنی هیچکس نمیبینتت وقتی این همه آدمهای فضول اطرافتن
وچطوری عشق بورزی وقتی مطمنی برات موندنی نیست
حتی اگه از ته ته ته دلتم بخوای نمیشه

این چیزی که میگی کاملاْ درسته عزیز.
فقط بدون این چیزی که بهش اشاره کردی مرز بین مثبت اندیشی و نا امیدیه. انتخابش با خودته. و بدون که تنهایی نمیشه. باید کمک گرفت. از کسایی که حتی ممکنه نفهمن دارن کمکت میکنن.

حافظ شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:56 ب.ظ

کاش می شد ولی افسوس ما در اسارت عقل هستیم

قشنگترین مفهوم از زندگی آدمهاییه که نسبت به دوروبرشون بی تفاوت نیستند

واقعاْممنونم

ممد رضا شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:41 ب.ظ

قربون آدم چیز فهم

ممنونم ممد رضا. تابستون خوبی داشته باشی!

مهدی شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:54 ب.ظ http://bihosele.persianblog.com

سلام پویا جان ... اگه فقط این سه روش نوعی دیگر زندگی کردنه ... باید بگم که من دارم نوعی دیگه زندگی می کنم ... ولی درونم رو نمیدونم چی کار کنم ؟

مهدی جان اینها که گفتم سه روش نیست. همش یک روشه و مهم اینه که با هر روش که باشه آدم خوشحال باشه.
اون روشی که داری زندگی میکنی و با درونت متناقضه فکر میکنی خوشحالت میکنه؟

آنیتا شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ب.ظ http://paradox.blogsky.com

آره آره من که موافقم... نه عقل و نه سنتها و عرف و نه چشم و گوش مردم...هیچکدوم را اهمیتی نباید داد ، یعنی به موقع چرا باید دل سوزاند و کمک کرد اما زندگی خودت مال خودته نه مال همه!!! باید شاد بود باید با دردها با شادمانی و امید جنگید!
جاری باشید دوست من!

یاسی شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:47 ب.ظ

وقتی میتونی کاری رو از ته دل انجام بدی که دل داشته باشی وقتی دل داشته باشی خودتم مشکلی نداشته باشی حتی از مشکلات بقیه ناراحتی وقتی دل داشته باشی از عشق ورزیدن ازرده میشی . . .

بانو یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:35 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام...
خب زندگی خیلی قشنگه با همه ی زشتیاش!!!

ممنون که اومدی پیش من..
کتاب بانو رو هم تو فکرش هستم..دیدم هاله در موردش نوشته بود!!

راستی وبلاگت خیلی نازه..

محسن یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ب.ظ http://ghadessi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد