سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

دوست یعنی کی؟!! قسمت دوم

چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی

می خزد در در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی .
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدی ست
....خسته ام
از عشق هم خسته ..

                       اقتباس از "گلسا " ۱۱/۴/۸۲

پایدار باشید 

دوست یعنی کی؟!! قسمت اول

تا حالا فکر کردین کی دوستتونه؟
یه وقتهایی کسایی که دوستتونن آزردتون میکنن. مثلاْ یه چیزی میگن که تا فی خالدونتون میسوزه یا یهو با یکی از دوستای مشترکتون خیلی قاطی میشه یا.....
فکر کردین که حقتون تو دوستی با آدما چقدره؟ یا آیا همون اندازه که از دوستتون توقع دارین اجازه متوقع بودن اونو بهش میدین. از همه مهمتر هیچوقت فکر کردین که اگر جای اون آدم بودین چیکار میکردین؟ این آخری رو مطمئن باشین که کاری که خودتون تو اون موقعیت انجام میدادین بدتر بود.....   نه؟
اینا رو گفتم که بگم نسبت به آدما چه دوست چه دشمن باید راحت فکر کرد و سخت نگرفت. حق آدما رو از دنیا ما تعریف نمیکنیم ولی حق خودمونو میتونیم بگیم چیه. یه کم توقعمون کم تر از آرزوهامون بشه همه چی درست میشه.

پایدار باشید

بی خیالی یا ....؟

نسخه اول فیلم Time Machine که مربوط به دهه ۶۰ آمریکاست :

یک دانشمند در اواخر قرن ۱۹ یک دستگاه زمان اختراع میکنه..... وقتی که حدود چند صد قرن به جلو میره با یک گروه آدم برخورد میکنه، اینقدر بیخیال که حتی یکیشون میفته تو رودخونه حال ندارن بهش کمک کمک کنن. این آدمها راحت زندگی میکنن. آروم و با فکر راحت! 
اما یک هیولاهایی بودن که روزی یک دفعه میومدن چند تا از آدمای قصه رو میبردن و میخوردن. اصل داستان اینه که وقتی هیولاها میرفتن همه خوشحال بودن که اونا هنوز زنده اند. و این آدمها اصلاْ نمیدونستن که میشه حتی فرار کرد....

واین بود قصه امروز ما 

خوب در خواب باشید و پایدار!