سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

سیاه ِ روشن

نگاهی روشن به تاریکی

زمان!

چون فکر میکنم صد سال دیگه زنده ام تو کارام از زمان کمک میگیرم. از همه بیشتر بهم کمک میکنه. همین باعث میشه سریع تصمیم گیری نکنم و به وجود اونور فرصت اتمام یا اصلاح بدم (بجای دوباره کاری) و برنامه هام میان مدت و بلند مدته....

ولی:
اکثراْ اینجوری نیستند برای همین هم شدم یه وزنه سنگین (عنصر مخالف) که باید منو دنبال خودشون بکشن. واقعاْ نمیدونم باید چیکار کنم. سریع تصمیم گیری کردن مستلزم وجود استعداد اجرای قاطع و صحیحه که بشه در صورت لزوم سریع تغییر روش داد. من اینکارو هم بلدم ولی درسته آدم تو یه گروه/جامعه اینجوری فکر کنه؟ فکر میکنم تک محوری بودن که ثمره اش تکرویه توهین به شعور اون گروه/جامعه است. باید گروهی تصمیم گرفت و گروهی کار کرد.

فقط میتونم بگم متاسفم که دوست داریم همه چیز رو خودمون تجربه کنیم. خودخواهیم و هیچ کس رو قبول نداریم. خیلی ها بخاطر چیزهای که ما داریم به زور تجربه میکنیم قبلاْ دهنشون.... شده. بعد ما از اون تجربه استفاده نمیکنیم. فرقمون با آمریکاییای جهان خوار و ‌ژاپنی های چشم بادومی و اینگلیسهای پدر سوخته همینه...


فقط درد دل بود
پایدار باشید

خوشبختی!

یه فیلم دیشب دیدم به اسم As good as it gets معنی فارسی اش راستش نمیدونم چه جوری میشه ولی فکر کنم منظورش مثبت اندیشیدن و گرفتن چیزای خوب از زندگیه!؟ حالا میخوام اینو بگم که یارو به جک نیکلسون گفت: تو خیلی خوشبختی. چون میدونی کیو میخوای!!
راستش همون موقع فکر کردم که آدم چه موقع خوشبخته؟ چیزایی که برای من مهمه و منو خوشحال میکنه برای خیلی ها اصلاْ مهم نیست. مثل رنگها یا اصولاْ زیبایی که برای هر کس یه تعریف داره.
آخرش:
خوشبختی به نظر من یعنی آدم خوشحال باشه.  آدم خوشبخت کسیه که کمترین ناراحتی رو داره. بنابراین خوشبختی عین خوشحالی مقطعیه و هر کسی تو زندگیش بارها خوشبخت میشه و بد بخت.....

پایدار باشید

حالا کامنت بزارین!!

آقا دمتون گرم دلم براتون تنگ شده بود. میشه یه چیزی برام بنویسین؟