امروز ۱۶ تیر ۸۳ هست که من دارم کامنت میزارم...طبق عادتم آرشیو نوشته هاتون رو میخونم و حال و هوای قبل و حال رو با هم مقایسه میکنم ...پارسال همچین روزهایی بحث هایی داشتید درباره دوستی ...یادش بخیر..نمی دونم چرا احساس کردم که از اون روزها خیلی خیلی دوریم...
دوست یعنی کی؟!! قسمت دوم چون نهالی سست می لرزد روحم از سرمای تنهایی می خزد در در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی . دیگرم گرمی نمی بخشی عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدی ست ....خسته ام از عشق هم خسته ..
سلام... دیگه حالم از دروغ هایی که به خورده من دادند به هم خورده.... دوست دارم همشونو پس بدم دوست دارم ...شکمم خالی بشه...از این همه حرفی که به من گفته شد ....از گفتن دوستت دارمهایی دوغین..... .........موفق باشین...
آره واقعا...ما همه گریه کردیم چون میدونستیم چی در انتظارمونه!!!
به منم سر بزن.بای
و اگه دوست نداره پس چرا (اکثراً) وقتی باید بره گریه میکنه؟
اون اشکهوق پویا جان...سخت نگیر
اوهوم.........چون چه خری وجود داره که اونجا به اون راحتی و دغدغه ای رو ول کنه بیاد اینجا؟؟؟؟جواب:آدمهایی مثل ما....
عزیزم تنهایی گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا ما حاضریم شما منت بذارید و برای ما مطلب بفرستید با افتخار به نام مبارکتون چاپ میکنیم.
امروز ۱۶ تیر ۸۳ هست که من دارم کامنت میزارم...طبق عادتم آرشیو نوشته هاتون رو میخونم و حال و هوای قبل و حال رو با هم مقایسه میکنم ...پارسال همچین روزهایی بحث هایی داشتید درباره دوستی ...یادش بخیر..نمی دونم چرا احساس کردم که از اون روزها خیلی خیلی دوریم...
دوست یعنی کی؟!! قسمت دوم
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی .
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدی ست
....خسته ام
از عشق هم خسته ..
اقتباس از "گلسا " ۱۱/۴/۸۲
پایدار باشید
سلام...
دیگه حالم از دروغ هایی که به خورده من دادند به هم خورده....
دوست دارم همشونو پس بدم دوست دارم ...شکمم خالی بشه...از این همه حرفی که به من گفته شد ....از گفتن دوستت دارمهایی دوغین.....
.........موفق باشین...
گم شدم!!!!